English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1473 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slugs U گلوله باران کردن
shell off U گلوله باران کردن
cannonade U گلوله باران کردن
slug U گلوله باران کردن
slugged U گلوله باران کردن
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
bombing U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombards U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard U بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded U بمباران کردن گلوله باران کردن
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
bombarding U گلوله باران
bombards U گلوله باران
bombardment U گلوله باران
bombardments U گلوله باران
bombarded U گلوله باران
bombard U گلوله باران
flak U توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
flak U توپخانه پدافند هوایی
aerial field artillery U توپخانه محمول هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
ask ask U توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
stargauge U وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
towed U توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
potshot U گلوله هوایی
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
trajectory scorer U وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
pack artillery U توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
aerocartograph U وسیله تهیه نقشه از روی عکس هوایی
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
rainstorm U باد و باران باران شدید
rainsquall U باد و باران باران شدید
rainstorms U باد و باران باران شدید
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sand blast U شن باران کردن
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
surface of rupture U سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
missile U موشک باران کردن
shoot U تیر باران کردن
missiles U موشک باران کردن
shoots U تیر باران کردن
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
To stone someone . U کسی راسنگ باران ( سنگسار) کردن
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را اجبارا تحمل کردن [باران یا سرزنش]
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
ball U گلوله کردن
bullet-proof U ضد گلوله کردن
clew U گلوله کردن
to round up U گلوله کردن
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
shoot U پرتاب کردن گلوله
shoots U پرتاب کردن گلوله
spot U مشاهده کردن گلوله ها
spots U مشاهده کردن گلوله ها
discharge U خالی کردن گلوله
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
stabilization U برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
windage U حرکت سمتی اثر باد درمنحرف کردن گلوله
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
gunnery U توپخانه
artillery U توپخانه
ordnace U توپخانه
ordnance U توپخانه
airspace control U کنترل کردن فضای هوایی
mission call U درخواست پشتیبانی هوایی کردن
to close airspace U مسدود کردن فضای هوایی
photo interpretation U نقشه کردن عکس هوایی
artillery group U گروه توپخانه
artillery branch U رسته توپخانه
field artillery U توپخانه صحرائی
field atrillery U توپخانه صحرایی
towed artillery U توپخانه کششی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
armored artillery U توپخانه زرهی
artillery brigade U تیپ توپخانه
medium artillery U توپخانه متوسط
gunner U جمعی توپخانه
artillerist U متخصص توپخانه
gunner's party U گروه توپخانه
artillery ammunition U مهمات توپخانه
army artillery U توپخانه ارتش
artillery annex U پیوست توپخانه
artillery corps U رسته توپخانه
armored artillery U توپخانه زرهدار
turrets U برج توپخانه
hostile artillery U توپخانه دشمن
artillery battalion U گردان توپخانه
artillery U رسته توپخانه
turret U برج توپخانه
gunners U جمعی توپخانه
artillery mount U قنداق توپخانه
self propelled U توپخانه خودکششی
gunnery U علم توپخانه
division artillery U توپخانه لشگر
artillery piece U قبضه توپخانه
gunnery U توپخانه دریایی
cannonry U توپ و توپخانه
corps artillery U توپخانه سپاه
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
artillery mount U سکوی توپخانه
light artillery U توپخانه سبک
heavy artillery U توپخانه سنگین
fieldartillery U توپخانه صحرایی
battering train U توپخانه محاصره
division artillery U توپخانه لشگری
artillery corps U قسمت توپخانه
artillery U توپخانه صحرایی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com